«امابعد؛به درستی که هانی وسعیدبرای آخرین بار نامه های شمارابه من رسانیدند و از مقصود شما مطلع شدم و گفتار همه شما این است که ما امام نداریم ونزد ما بیا شاید خدا به وجود تو مارا به راه راست وحق متفق کند.من برادر و عمو زاده وثقه خاندان خود،مسلم بن عقیل رانزد شما فرستادم و دستور دادم که حال شما را به من بنویسد.اگر رای بزرگان وخردمندان و فاضلان شما چنان است که رسل و نامه های شما دلالت دارند،به زودی نزد شما می آیم انشاءالله.به جان خودم امام نباشد مگر کسی که طبق قرآن حکم کند،عادل باشد ودین حق را مجری دارد و خودرا وقف خدا کرده باشد.والسلام».